تلاش کرده ایم که طول درمان بعد از پلاسماتراپی را بصورت داستان در آوریم تا راحت تر بتوانیم عمق مطلب را برسانیم.
دوشنبه: روز یک
در ساعت 11 صبح، کرم بیحسی را به پلک هایم مالیدم. من باید می نشستم و به چشمهایم استراحت می دادم، حدود 30 دقیقه چشمهایم را بستم تا مطمئن شوم کرم بیحسی بخوبی اثر کرده است. از روی تجربه می دانم که استعمال کرم بیحسی در چشم جالب نیست و باعث سوزش می شود! خب، چگونه 30 دقیقه را بدون دیدن یا انجام کاری می گذرانید؟ حس عجیبی است! این امر باعث می شود که بفهمیم همیشه چقدر مشغول هستیم!
پلاسماتراپی با پلاسماجت بطور شگفت آوری سریع است. قبل از شروع درمان چند عکس فوری گرفتیم و سپس با چشمان بسته به پشت دراز کشیدم. با استفاده از چند لوسیون ضد- عفونی کننده قوی بقایای کرم بیحسی را از پلکهای بیحسم پاک کردم (چشمهایم کمی دچار سوزش شدند). در ابتدا، مطلقا چیزی احساس نکردم! این کرم شگفت انگیز است! تنها چیزی که باعث می شود بدانم اتفاقی در حال رخ دادن است، صدای وز وز و بوی ناخوشیاند ناشی از سوختن سطحی بافت ها توسط پلاسماجت است. ولی با گذشت زمان، اثر کرم بیحسی بتدریج از بین می رود و سوزش خفیفی را احساس می کنم. در آخر درمان واقعا احساس سوختگی می کردم، البته در حدی نبود که تقاضا کنم درمان را متوقف کنند.
در چشمانم کمی احساس سوزش و خیسی می کردم، ولی واقعا بد نبود. یک کیسه یخ بر روی آن گذاشتم در حالی که چشم دیگرم در حال درمان بود و این کار واقعا خیلی کمک کرد. در زمانی که درمان چشم دیگرم انجام می شد، چشم اولم تقریبا متورم شده بود!
پس از انجام عمل از مطب خارج شدم، البته پیش از رفتن چند قطره چشمی سیفر بلو بر روی لکه های ریز پلکم ریختم که کمی سوزش آور بود، و سپس کمی ژل ضد آفتاب هلیوکر استفاده کردم که در داخل خود یک ماده رنگی داشت، بنابراین با ظاهری مناسب آنجا را ترک کردم.
در باقی آن روز، سوزش خفیف و حساسیت به گرما را تجربه کردم، ولی به غیر از آن همه چیز خوب بود.
در شب متوجه شدم که چشمانم متورم شده است و یخ بیشتری روی آنها گذاشتم که تا حدی تورم را کاهش داد. البته هر گونه تماس با لکه های روی پلکم باعث درد می شد. مجددا از قطره چشمی سیفر بلو استفاده کردم که سوزش آور بود. از کرم زینک اکساید استفاده کردم و به رخت خواب رفتم
سه شنبه: روز دوم
وای! زمانی که بیدار شدم، چشمانم متورم بودند! مانند دیوانه ها بنظر می رسیدم! نیم ساعت یخ روی پلک هایم گذاشتم و الان خیلی بهتر بنظر می رسم. دوباره چشمانم را با ملایمت شستم (سوزش آور بود) و از قطره چشمی سیفر بلو استفاده کردم (سوزش آور بود) و دوباره روی پلک هایم زینک استفاده کردم .
در طی روز از دست چند مشتری از ته دل خندیدم و درباره آنچه انجام داده ام بسیار بحث کردم. فقط مطمئن می شوم زمانی که در شهر هستم از عینک آفتابی استفاده کنم. هیچ کس متوجه نمی شود اتفاقی رخ داده است زیرا چشمانم پشت عینک ری- بن مخفی هستند. تقریبا مانند آن است که کنژنکتیویت دارم و خیلی چشمک می زنم. می توان گفت که این مسئله آزاردهنده است ولی دردناک نیست.
در طول روز چند بار یخ روی چشمانم گذاشتم و خیلی کمک کننده بود. همچنین، مجددا از ژل هلیوکر استفاده کردم تا مطمئن شوم که لکه ها بخوبی پوشانده می شوند.
در اواخر بعد از ظهر ورم بدتر شود، ولی احساس درد نداشتم و زمانی که این ناحیه را لمس میکردم بنظر میرسید سوزش کمتر شده است. شستشوی چشم در شب دوم خوب بود و خوشبختانه قطره چشمی سیفر بلو باعث سوزش نشد!
چهارشنبه: روز سوم
زمانی که بیدار شدم چشم هایم دوباره ورم کرده بودند، ولی تصمیم گرفتم که طبق معمول ساعت 5.30 دقیقه صبح بدوم. دویدن و تعرق به کاهش ورم کمک کردند و زمانی که برگشتم چشمانم خیلی بهتر بنظر میرسیدند. جای زخم نسبت به دیروز ضخیم تر و عمیق است، ولی امروز ورم رو به بهبودی است. با استفاده از ژل هلیوکر، سایه چشمانم غیرعادی بنظر می رسید ولی مشکل دیگری وجود نداشت.
امروز بدون دشواری است و می توانم احساس کنم که روند التیام در حال انجام است! دیگر نیازی به یخ نیست، ولی در صبح و عصر چشمهایم را شستو دادم و از قطره چشمی سیفر بلو استفاده کردم. یک لایه خوب از ژل هلیوکر را در تمام روز حفظ کردم.
پنج شنبه: روز چهارم
امروز ورم چشمهایم خیلی بهتر شده است و تقریبا مشخص نیست. می توانم تکه های پوست کوچک را احساس کنم که از پلکم جدا می شوند. پوست زیر آن قرمز و فلسی است، البته مشاهده یک تغییر هیجان انگیز است! به دلیل شل شدن پوسته های پلک استفاده از ژل هلیوکر کمی دشوارتر شده است. کمی نامرتب بنظر می رسد ولی در هر صورت این کار را انجام می دهم.
همچنان از سیفر بلو برای جلوگیری از عفونت این ناحیه استفاده می کنم و پلک هایم را خشک نگه می دارم.
جمعه: روز پنجم
امروز واقعا ریزش پوست را تجربه کردم! پوسته ها در حال ریزش هستند. مراقبم که پلکهایم را خراش ندهم، زیرا کمی احساس خارش می کنم و نمی خواهم پیش از اینکه زمان آن فرا برسد پوسته ها را بکنم. تا آخر امروز، 80 درصد پوسته ها از پلکم جدا شدند. پوست زیر آنها واقعا قرمز است ولی من آرام هستم. هنوز از سیفر بلو استفاده می کنم. ولی هنوز در این ناحیه از کرم استفاده نکرده ام.
شنبه: روز ششم
تا آخر این روز تمام پوسته ها می ریزند! پوست این ناحیه حساس و قرمز است. امشب به آرامی استفاده از کرم مرطوبکننده چشم را شروع کردم، البته ترکیبات ضدپیری فعال در این کرم وجود نداشت. تصمیم گرفتم از QSM سلولار آلپاین استفاده کنم. دیگر از سیفر بلو استفاده نکردم. ژل هلیوکر بخوبی ناحیه قرمز را میپوشاند، بنابراین اغلب از آن استفاده می کنم. چشمانم عالی بنظر می رسند!
یکشنبه: روز هفتم
چشم هایم عالی بنظر می رسند! احساس می کنم پوست پلکم سفت و خیلی خوب شده است! پوست پلکم با استفاده از مرطوب کننده ملایم دوست داشتنی بنظر می رسد. البته هنوز خیلی قرمز است ولی در کل خوب است و تمام روز آن را با ژل می پوشانم.
دوشنبه: روز هشتم
امروز صبح برای اولین بار آرایش چشم انجام دادم. می توانم تفاوت را احساس کنم! سایه چشمانم خیلی زیبا شده اند! مثل قبل ریمل مژه ام به روی پلکم سرازیر نمی شود! پوست پلکم محکم و فربه بنظر می رسند! این یک برد است!
جمع بندی درمان با پلاسماجت:
- این روش سریع و آسان است.
- در 36 ساعت اول ورم شدید است، ولی بدون هیچ مشکلی آن را مدیریت کردم.
- پوسته ها به سرعت ریختند.
- نمی توانستم باور کنم که در عرض یک هفته به این خوبی بهبود یافته ام.
- تفاوت مشهودی در چشمانم وجود دارد و می توانم تنگ شدن پلک هایم را احساس کنم.
- مشتاقم که این درمان را برای زیر چشمهایم انجام دهم.